وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

بهمن 1400

از اتفاق های بهمن اینکه من تصمیم گرفتم برای مدتی سرکار نرم واقعا زحمت مامانی خیلی زیاد شده از آموزش مجازی امیر گرفته تا شیطنت بچه ها به همین دلیل چند ماهه که دنبال فعال کردن بیمه بیکاری خودم بودم رو که تا حالا ازش استفاده نکرده بودم و بالاخره از این ماه فعال شد و حقوق چند ماه رو یکجا بهم دادن البته من به خاطر آموزش نیروهای جدید و جمع کردن کارها تا آخر دی ماه شرکت بودم و قراره هر جا هم که بچه ها نتونن من برگردم و کمکشون کنم بالاخره از مادر کارمند به مادر خانه دار تبدیل شدم دیگه تمام مدت کنارتون هستم و امیدوارم مادر بهتری براتون باشم مامانی هم یک سفر کوتاه تهران رفت که بچه ها خیلی دلتنگش شدن و اینجا تو فرودگاه منتظر آمدن مامانی مهبون هستن ...
30 بهمن 1400

تولد دو سالگی اهورا

تا حدودی کرونا کم شده و امسال تونستیم یک تولد مفصل با همه عزیزان برای آقا اهورا بگیرم گل پسرم ماشاالله حسابی برای خودش شعر تولد مبارک میخونه و تو تولد حسابی خودت تنهایی رقصیدی و کلی خوشحال بودی نمیدونم چرا امسال اصلا عکس دسته جمعی ننداختیم و هیچ کی هم پیشنهاد عکس انداختن رو نداد و اینقدر همه غرق در شادی بودیم و محو شیرین بازی های بچه ها که فراموش کردیم البته دایی جون برامون فیلم گرفته که برات به یادگار میمونه. زن عمو روناک علاوه بر هدیه قشنگی که هم برای اهورا هم برای امیر آورده بود با این شیرینی های زیبا هم حسابی سوپرایزمون کرد ناگفته نمونه آرین هم حسابی رقصید و تولد با حضورش گرم و قشنگ شد. ...
12 بهمن 1400
1